روزای بچگی

روزای بچگی

لطفا تا آخر بخونید...heart

 

دلم واسه روزای بچگیم تنگ شده...

 اینم یه شعر فی البداهه از خودم!laugh

 

چه خوب بود روزای بچگی / چه خوب میگذشت اون روزا زندگیblush

بازی میکردیم اتل متل / واسه درسی نمیزدیم ما ها مثلwink

واسمون درس مهم نبود / حفظ میکردیم فقط شعر و سرودlaugh

بازی میکردیم بازی های خوب / منچ یا هفت سنگ، با یه دونه توپcheeky

شاد میشدیم با شکلات / با یه تیله یا یه آبنباتsurprise

واسه ما نموند ثانیه ای وقت / ولی ای کاش که وقت هم دیر تر می رفتindecision

خیلی زود ثانیه ها گذشت... / آخه زمونه ام نیست، قابل برگشتsad

چه خوب بود روزای بچگی / حالا هم که رسیدم کلاس هشتcool

(البته این شعر مال سال قبل هست! امسال من نهمی هستمsmiley)

 

۱ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

روبو بوی

زندگی ما آدما...
خیلی خیلی داره تکراری میشه...
مثل یه ربات،
برای فرار از این دنیای تکراری من به این دنیای مجازی پناه اوردم!
امیدوارم خوشتون بیاد!

نظر یادتون نره!
بکوب لایکو!

******

منو توی اینستاگرام دنبال کنبن لطفا! :
http://instagram.com/mahdiaskarpoor1383

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی