۳۰ مطلب با موضوع «درباره من :: فانتزی های من!» ثبت شده است

آسانسور لعنتی!

خودمم باورم نمیشه!

امروز توی آسانسور بودم... یه آقایی اومد تو. گفت : سلام. خوبی؟

منم متعجب ... گفتم : الحمدلله.

یارو یه جوری نگام کرد. خوب که نگاه کردم... دیدم هندزفری توی گوش هاش هست!

منم دیگه رنگم پریده بود و ضایع شده بودم :(

برای اینکه از این بدتر نشه سریع گفتم : الحمدلله. الحمدلله. الحمدلله. الحمدلله....

الکی مثلا من خیلی ذکر میگم!

خخخ...

 

شما بودید چکار می کردید؟

توی بخش نظر ها بهم بگید!

ادامه مطلب
۲ ۰ ۵ دیدگاه

کشف عجیب!

آیا میدانستید که انسان به اندازه تعداد مژه هایش عمر می کند؟

.

.

.

.

.

.

چه جالب! منم نمیدونستم...

از خودم در اوردم! خخخ...

:)

(:

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

یه بار امتحان کنید!

همین امروز داشتم وب گردی میکردم!

به این مطلب برخوردم:

کاری آسون که هرگز نمیتونید انجام بدید!

بقیه ش رو توی ادامه مطلب میگم!

ادامه مطلب
۱ ۰ ۲ دیدگاه

گاهی قدم بزن!

گاهی قدم بزن!

آرام آرام در کوچه خیال خود... گام بردار و قدم بزن، بگذار باد صورتت را نوازش کند و روحت را جلا دهد!

دستت را به سوی رود خلاقیت ببر... بی پروا قلم را بردار و در رود بنویس...

از هر چیز که دلت میخواهد...

از عشق...

صمیمیت...

یا دوستی...

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه

معما : یه بار... یه نفر...

یه بار... توی یه روز سرد و بارونی... درحالی که زمین خیس بود... یه نفر... با کفش های پاره شده... که نوکش سوراخ بود...

اومد سمتم...لباس هاش گلی بود... چترش شکسته بود و مثل موش آبکشیده شده بود...

نزدیک تر شد... صدای قدم هاش توی چاله چوله های خیابون، یه ترسی توی وجودم انداخت...

خواستم فرار کنم! ولی نشد ... گفتم میکنه دنبالم و منم که نمیتونم سریع بدوم...

تو همین فکرها بودم که یهو یه صدایی به گوشم خورد... نفهمیدم چی گفت ولی از ترس داد زدم و فرار کردم!

دیدم دوید دنبالم... سرعتم رو بیشتر کردم... توی کوچه ها هی می پیچیدم... دست خودم نبود...

به یه کوچه بن بست رسیدم.... رفتم و چسبیدم به دیوار... داد زدم و گفتم: چی از جونم میخوای؟

یه چیزی گفت که هیچ وقت فراموش نمیکنم!

بهم گفت: ...............


به نظر شما چی بهم گفته؟

توی نظر های همین مطلب بگین!

ادامه مطلب
۲ ۰ ۳ دیدگاه

دلم گرفته! :(

امروز اصن حال هیچی رو ندارم!

دلم میواد تنها باشم... دراز بکشم و توی آسمون خیال، بی پروا قدم بزنم!

اما...

مگر میشود بی توحتی یک لحظه را سپری کنم... مگر میشود تو باشی و من چیزی دیگر بخواهم؟؟؟

محبوب من...

بگو که تو هم به من فکر میکنی... بگو مرا بیش از پیش دوست داری و در خیال خود مرا تصور میکنی...

***************

فضا دیگه داره خیلی احساساتی میشه! بهتره زود تر تمومش کنم...خخخ

ادامه مطلب
۲ ۰ ۴ دیدگاه

سنگ قبر :)

این روزا همه توی اینستاگرام عکس خودشون رو میزارن...

زیرش یه شعر هم مینوسن...

یکی نیست بگه لامصب اینستاگرامه، سنگ قبر نیست که!

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

قرص جوشان؟

یکی از فانتزی های بچگی ام این بود که:

اگه قرص جوشان بندازی توی تنگ ماهی قرمز، خونه ی ماهی ها نارنجی و خوشگل تر میشه!

یادمه هر سال مامانم ماهی قرمز رو از دستم قایم میکرد و نمیذاشت خونه ماهی ها رو تزیین کنم!

 

کار بدی میکردم عایا؟

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

مرگ بر ولنتاین :(

ولنتاین... ولنتاین...

مرگ به نیرنگ تو


پول جوانان ما

میچکد از چنگ تو!

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه

وصیت خلاقانه من

میخوام یه وصیت کنم crying

بعد از مرگم...

یه LCD بذارین بالای قبرم پست های اینستاگرام منو پخش کنه!

بعد همه بیان دوبار بزنن روش که واسم صواب ارسال شه!!!

هر کسی خواست فالو کنه یه فاتحه بخونه...

 

خخخ ... قربون خودم برم! مخترع کی بودم من؟؟؟

ادامه مطلب
۱ ۰ ۲ دیدگاه

آهنگ باحال!

نمیدونم چرا... ولی من از این آهنگ خیلی خوشم میاد...

فک کنم شما هم خوشتون بیاد... بالاخره بنی آدم اعضای یکدیگرند!

 

مجید اصلاحی-نفس

 

 

 

 

دانلود این آهنگ
عنوان: نفس - مجید اصلاحی
حجم: 3.87 مگابایت

ادامه مطلب
۱ ۰ ۲ دیدگاه

زندگی دو چیز به من آموخت...

زندگی دو چیز به من آموخت...

 

اول آنکه: مهم این نیست که زیبا نیستی... زیبا این است که مهم نیستی...

 

دو... دوم .... دوم آن... دوم آنکه... خب...

هرچی از صبح فکر میکنم دومیش یادم نمیادsadsadindecision

 

شما بگید دومیش چی بوده!

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه

پرنسس بابا!

پرنسس بابا!

یه جوری دخترا توی پیج اینستاگرامشون مینویسن:

heartkissپرنسس باباممkissheart

 

 

یه حسی بهم میگه که ما پسرا

دایناسور ننه مونیم!!!smileylaughangel

 

چرا واقعا؟؟؟

 

ممنون میشم به پیج اینستاگرام منم یه سر بزنین و منو دنبال کنین! heartyes

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

موضوع جالب انشا

امروز زنگ انشا...

 

موضوع این بود که علم بهتر است یا ثروت...

 

معلم گفت این موضوع خییییلی تکراری هست! یه موضوع جالب بگین!

 

 

یهو یکی از بچه ها گفت: چگونه مخ بزنیم ... indecisionsurprisefrownlaugh

 

شما اگه جای من باشید چی مینویسید؟

 

خوشحال میشم توی نظر ها جواب بدید!smiley

ادامه مطلب
۲ ۰ ۱ دیدگاه

کسی از مسایل فنی بوگاتی سر در نمیاره؟

کسی از مسایل فنی بوگاتی سر در نمیاره؟

یه چند وقته زیاد که با بوگاتی گاز میدم...

پام از پتو میزنه بیرون...

 

به نظر شما مشکل از کجاست؟

 

توی نظر ها بهم بگید!

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه


روبو بوی

زندگی ما آدما...
خیلی خیلی داره تکراری میشه...
مثل یه ربات،
برای فرار از این دنیای تکراری من به این دنیای مجازی پناه اوردم!
امیدوارم خوشتون بیاد!

نظر یادتون نره!
بکوب لایکو!

******

منو توی اینستاگرام دنبال کنبن لطفا! :
http://instagram.com/mahdiaskarpoor1383

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی